نماد سایت المپیادلب

مزایای شرکت در المپیاد زیست

ما میخوایم به برخی از مزایای شرکت در المپیاد اشاره کنیم .

برگزیدگان المپیاد از مزایای مختلفی بهره می برند که اصلی ترین آن ها عبارت است از دو مورد:

1- مدال های طلای کشوری از کنکور معاف می شوند؛ طلا های زیست می توانند در حوزه ی علوم تجربی تحصیلات خود را در هر دانشگاهی که بخواهند و در هر رشته ای که بخواهند ادامه دهند.

2- مدال های نقره و برنز از سهمیه ی 20% در کنکور بهره می برند. این به معنی این است که اگر فردی ترازی معادل با 80% تراز آخرین فرد قبول شده از رشته ای در دانشگاه X را به دست آورد، او نیز می تواند در آن رشته در آن دانشگاه ثبت نام کند. نکته مهم این است که این سهمیه در طول سال های پیش رو ممکن است به 15% کاهش یابد.

3 – دو مزیت بالا اختصاصی المپیاد هستند اما سومین مزایای شرکت در المپیاد ، مزایاییست که در دوران تحصیل در دانشگاه نمایان شده و حاصل تسهیلات بنیاد ملی نخبگان (در گویش عمومی دانشگاهی، “استعداد درخشان بودن”) هستند که این موارد را می توانید از بخش “تسهیلات و حمایات” در وبسایت بنیاد ملی نخبگان مشاهده کنید. به صورت خلاصه این تسهیلات شامل:

  • دریافت کمک هزینه های تحصیلی / خرید کتاب / مسافرت های علمی / اجرای پروژه های علمی
  • معافیت از “خدمت سربازی” برای آقایانی که در طول تحصیل در دانشگاه نیز در زمره استعداد های درخشان باقی بمانند. این موضوع به این معنی است که پس از دریافت اولین مدرک خود (به عنوان مثال دکترای عمومی پزشکی) می توانند به جای رفتن به سربازی یک پروژه علمی را با دانشگاه های زیر نظر سپاه یا ارتش (مثلا دانشگاه علوم پزشکی ارتش) برداشته و انجام دهند. البته باید دوره آموزشی 45 روزه سربازی در پادگان را نیز بگذرانند. در کل، این پروسه “سرباز نخبگی” نیز کمتر از 14 ماه طول نمی کشد.
  • موثر بودن در استفاده از “سهمیه استعداد درخشان” در آزمون های جامع سطح بالاتر، مانند آزمون تخصص پزشکی یا آزمون دکترا. به عنوان مثال در آزمون تخصص پزشکی، سهمیه استعداد درخشان یک سهمیه 20 درصدی (همانند سهمیه المپیاد در کنکور) است که با توجه به رقابت شدید این آزمون می تواند بسیار مفید باشد. توجه کنید بهره مندی از این سهمیه منوط به فعالیت های مختلفی (علمی / فرهنگی / پژوهشی) است که امتیازات آن ها در مجموع به یک حد نصاب (40 امتیاز) برسند. شرایط دریافت این سهمیه و سیستم امتیاز بندی مربوط به آن را می توانید از صفحه مرکز استعدادهای درخشان دانشگاه علوم پزشکی تهران مطالعه کنید. البته نکته قابل توجه، امتیازات زیاد اختصاص یافته به المپیادهای دانش آموزی است، به عنوان مثال مدال طلای المپیاد جهانی 25 امتیاز و مدال طلای کشوری 10 امتیاز دریافت می کنند.

در نهایت دو نکته در مورد دریافت این تسهیلات شایان توجه هستند:

  • تنها راه ورود به استعدادهای درخشان المپیاد نیست و رتبه های برتر کنکور، رتبه های برتر آزمون علوم پایه پزشکی، پژوهشگران برتر، رتبه های برتر آزمون پره انترنی و … نیز وارد این جرگه می شوند! عملا “استعداد درخشان” نشدن سخت تر از استعداد درخشان شدن هست. با این اوصاف رسیدن به امتیازهای حد نصاب برای بهره مندی از تسهیلات آن نیاز به تلاش و زحمت بیشتر دارد.
  • در صورت کسب مدال در المپیاد مادام العمر نخبه نمی شوید! بلکه باید “نخبگی” خود را در طول دوران تحصیلی حفظ کنید. این موضوع بر اساس معدل در دانشگاه، شرکت در پروژه های پژوهشی و موارد اینچنین توسط بنیاد پیگیری می شود.

مطالب گفته شده خلاصه ای از مزایای مادی شرکت در المپیاد بودند. حال می رویم سراغ اینکه در مجموع، چرا باید المپیاد بخوانیم و مزایای شرکت در المپیاد رو به یک شکل دیگر بررسی میکنیم .

چرا المپیاد بخوانم؟

در طول مدتی که با المپیاد و افراد المپیادی سر و کار داشتم، انگیزه های مختلفی برای شرکت در المپیاد شنیدم  که بعضی از آن ها را این جا می نویسم و به مزایای شرکت در المپیاد اشاره میکنم:

  • دسته اول اهداف معمولا موارد سطحی هستند که در بیان مطرح می شوند. مانند:
    • علاقه به زیست
    • تبدیل شدن به فردی خفن !!!
    • فرار از کنکور
    • فرار از دروس عمومی (از دروس مورد علاقه ی بسیاری از المپیادی ها عربی است :))
    • ورود آسان تر به دانشگاه !!!
  • دسته دوم اهداف مواردی هستند که در صورت تامل بیشتر در این علاقه به شرکت در المپیاد و پیشرفت در مراحل خودشناسی حاصل می شود! این موارد انگیزه های عمیق تری هستند. به عنوان مثال:
    • نیاز به متفاوت بودن از بقیه و خاص بودن (به نسبت مسیر عادی و عمومی کنکور)
    • علاقه به رقابت و چالشی که المپیاد عرضه می کند.
    • تمایل به آشنایی با افرادی که مثل خودشان باهوش، رقابت دوست، و در کل خفن هستند.
    • بلندپروازی و علاقه به کسب افتخارات بزرگ
  • دسته سوم اهداف نیز مربوط به برنامه بلند مدت دانش آموزان، مانند تمایل به ادامه تحصیل در خارج از کشور می شود.

می خواهم کمی در مورد این اهداف صحبت کنم.

دسته اول اهداف: هر کسی وارد المپیاد می شود باید بداند که مسیر بسیار بسیار سخت تری نسبت به کنکور را برای ورود به دانشگاه انتخاب کرده است. این سختی از چند جانب است:

1. منابع و کتبی که برای المپیاد مطالعه می شوند در سطح دانشگاه هستند و خیلی از دانش آموزان در فهم حداقل بخش هایی از این کتاب ها دچار مشکل می شوند.

2. از بین حدود (حداقل) 60000 نفر شرکت کننده المپیاد زیست فقط به 8 نفر مدال طلا اعطا شود که این 8 نفر از باهوش ترین و با پشتکار ترین افراد کشورند. فرض کنید که هدف شما ورود به پزشکی تهران است. از راه المپیاد باید جزو 8 نفر اول شوید ولی از راه کنکور جزو 120 نفر اول کشور! شاید بگویید شرکت کنندگان کنکور خیلی بیشتر است، ولی فکر کنم مشخص است که چه در کنکور و چه در المپیاد رقابت بر سر رتبه های خوب بین گروه نسبتا کوچکی صورت می گیرد.

3. المپیاد زیست دارای بخش عملی و آزمایشگاه هم هست. بیشتر مدارس کشور به ویژه در شهرستان ها آزمایشگاه های مجهزی نداشته و یا اگر هم دارند، این آزمایشگاه ها بلا استفاده مانده اند. حتی اگر دانش آموز به آزمایشگاه دسترسی داشته باشد، معمولا کسی نیست که کار های آزمایشگاهی را به دانش آموزان آموزش دهد.

4. رقابت، به ویژه در مراحل نهایی المپیاد بسیار بسیار شدید است. این موضوع در مورد کنکور هم صدق می کند. تفاوت این جا است که در دوره ی تابستان شما باید در عرض مدت کوتاهی، (هم زمان با کلاس های زیاد) و در آن جو رقابتی و پر استرس، و برای شهرستانی ها در محیطی دور از خانه و خانواده و در خوابگاه، مطالبی سطح بالا که عمدتا اولین بار است به گوشتان می خورد را یاد بگیرید و در امتحان های پایانی شرکت کنید.

دسته سوم اهداف (رفتن به خارج از کشور): زمانی که من خواستم المپیاد را شروع کنم (و حتی الان) می گفتند که طلا های جهانی را بهترین دانشگاه های آمریکا دعوتنامه می فرستند و بورسیه می کنند !!! منتها اصلا و ابدا این گونه نیست و کسی دنبال شما راه نمی افتد! به طور کلی یکی از مواردی که در گفت و گوی عمومی ما ایرانی ها مصطلح است این است که “فلانی کارش درست بود اصلا اومدن بردنش!” :). البته شکی نیست که داشتن یک چنین مقامی می تواند خیلی به شما کمک کند، ولی نه شرط لازم است و نه حجت. بحث این که شروط پذیرش در دانشگاه های واقعا خوب امریکا به عنوان مثال (از مقطع لیسانس) چه هست، در این متن نمی گنجد ولی خیلی خلاصه بخواهم بگویم:

  1.  انگلیسی خیلی خیلی خوب
  2. چند جانبه بودن (هیچ کس در دانشگاه های برتر فردی که صرفا درس خوانده و مدال جهانی به دست آورده است را دوست ندارد. مقام های ورزشی، کار های خیریه، کار های هنری، و . . . .  امتیاز های خیلی بزرگی هستند.)
  3. معدل خوب و دستاوردهای علمی مناسب (رتبه برتر کنکور هم قطعا محسوب می شود!)
  4. توانایی نوشتن عالی در پروسه پذیرش گیری، شما چندین essay باید بنویسید که در آن ها باید بتوانید خودتان را معرفی کرده و خاص! بودن خودتان را به رخ دانشگاه بکشید.
  5. و . . . . کلی موارد دیگر.

البته در دانشگاه های سایر کشورها شرایط متفاوت است. به عنوان مثال، در کشورهای اوروپایی غیر از انگلستان (که معمولا به دلیل رایگان بودن تحصیلات دانشگاهی در آن ها موارد معقول تری هستند)، معمولا این پروسه خیلی ساده تر و سرراست تر بوده و عامل محدود کننده در آن ها عموما یادگیری زبان آن کشور می باشد.

و البته مهم تر از همه این ها این است که واقعا فکر کنید اصلا چرا می خواهید خارج از کشور بروید! فاکتور های خیلی خیلی زیادی مانند فاکتور های مذهبی، خانوادگی، علمی، مالی، پیش رفت، خدمت به وطن و  … ( خیلی خیلی زیاد !!) در این موضوع دخیلند که خیلی از افراد را مجاب به ماندن در ایران (با وجود امکان رفتن) می کند. برای هر کس این فاکتورها اهمیت های مختلفی دارند. پس در وهله اول سعی کنید خودتان را خوب خوب بشناسید تا بتوانید تصمیم گیری کنید.

فکر می کنم تا این جا رسانده باشم که اهداف دسته ی اول و سوم خیلی دلایل خوبی برای شرکت در المپیاد نیستند!

و در نهایت دسته ی دوم:

آن چه که واقعا المپیاد را از سایر راه های ورود به دانشگاه متمایز می کند، دسته ی دوم اهداف است. اینگونه اهداف معمولا حاصل ترکیبی از تیپ شخصیتی افراد، اهداف و بلندپروازی های آن ها، و توانایی های ذاتی آن ها هستند. این چرا مهم است؟ برای پاسخ به این سوال لازم است اشاره کوتاهی به یک مفهوم روان شناختی به نام “flow” داشته باشم. توضیحات جامع تر در بخش نکات مشاوره ای مجله المپیادلب موجود هستند. این مفهوم که توسط آقای Mihalyi Csikszentmihalyi (تلاش نکنین تلفظ کنین چون نمیشه :)) مطرح شده است، به شرایطی اشاره می کند که همه ما تقریبا تجربه کردیم. همان حالتی که در حال انجام یک کار، کاملا در انجام آن جذب می شویم، همه چیز دیگر را فراموش می کنیم، احساس رضایت درونی خیلی زیاد از کار دارم و از انجام آن لذت می بریم، و در آخر که ساعت را نگاه می کنیم، از مقدار زمانی که سپری شده شگفت زده می شویم! همچنین معمولا کیفیت کار ما در این شرایط، نسبت به تمامی اوقات دیگر بهتر در می آید. چه خوب می شد همیشه در flow بمانیم، نه؟ روان شناسی مجار-آمریکایی مذکور :)، موارد زیر را لازمه ورود به flow می داند:

  • کاری که انجام می دهیم در راستای اهداف بلند مدت ما باشد.
  • به خود کار علاقه داشته باشیم.
  • میزان و حجم کار متناسب با توانایی های فرد باشد.
  • کار میزان مناسب و متعادلی از چالش برانگیزی داشته باشد، یعنی نه چالش خیلی سختی که نتوانیم تحت هیچ شرایطی از پس آن بربیاییم، و نه خیلی آسان که اصلا ذهن ما را درگیر نکند.

اینجا است که المپیاد می درخشد! هم در راستای اهداف بلند مدت است، هم به مباحث آن علاقه داریم، و هم میزان متعادلی از چالش را ارایه می دهد. خیلی از المپیادی ها در دانشگاه دیگر مورد مشابه ای را پیدا نمی کنند که همه شرایط را پاس کند و با خود فکر می کنند: “چطور تو دوران المپیاد اینقدر راحت میشستیم n ساعت پشت سر هم درس میخوندیم اصلا هم خسته نمیشدیم؟” یا “خداییش چطور تو دوران المپیاد اینقدررر بازده داشتیم ولی الان نمیتونیم؟”. این است که یکی از مزایای شرکت در المپیاد ، همون تجربه شرکت در المپیاد و المپیادی بودن است یک رضایت درونی خیلی عمیق را ایجاد می کند و حس های زیبایی که در این دوره تجربه می شوند شاید هیچگاه تکرار نشوند.

علاوه براین ها المپیادی ها همواره گروه خاصی را، حتی در دانشگاه، تشکیل می دهند. گروه های دوستی شان عمدتا از افراد المپیادی تشکیل یافته و حتی گویش آن ها و اصطلاحاتی که  در صحبت با یکدیگر استفاده می کنند به دلیل دوستی طولانی مدتشان توسط دیگران قابل فهم نیست! (ما که گویش دانشگاه رو به تناسب گویش المپیاد ایجاد شده تو دوره های 40 و 8 و 4 و جهانی متحول کردیم :)) المپیادی ها افرادی هستند که  ریسک کردن را دوست دارند و رقابت و چالش آن ها را به وجد می آورد. دقت کنید که این به این معنی نیست که چنین ویژگی هایی در بقیه نیست. مطمئن باشید رتبه های تک رقمی کنکور هم انسان های معمولی نیستند و واقعا نخبه هستند. ولی در مجموع المپیادی ها یک سری تفاوت هایی دارند که باعث می شود در دانشگاه هم معمولا با دید متفاوتی (چه از جانب اساتید چه از جانب دانشجویان) نگاه شوند. یک جورایی “مهر خفنیت” رو پیشونی ما میمونه :)!

نتیجه اینکه سعی کنید خود را بشناسید، علایق و سلایق خود را درک کنید و ببینیند که آیا بخشی از اهداف دسته دوم در وجود شما هست یا خیر. اگر که هست، درنگ نکنید. المپیاد تجربه ای را برای شما رقم می زند که از هیچ راه دیگری آن را کسب نخواهید کرد.

اگر برای شروع مسیر المپیاد آماده ای اولین مرحله اینجاست ، مسیر المپیاد زیست ساده تر از همیشه .

برای کمک به شما در این زمینه، بد نیست تیپ شخصیتی خودتان را بشناسید. یکی از تست های معروف psychometric در این زمینه تست MBTI است. توصیه می کنم اگر تا حالا در این تست شرکت نکرده اید، حتما این کار را از طریق وبسایت 16 شخصیت انجام دهید. اطلاعاتی که در مورد خودتان، رواط بین فردی تان، شغل هایی که برای تیپ شخصیتی شما مناسب است و … از نتایج این تست دریافت خواهید کرد شما را تضمینی شگفت زده خواهد کرد!

 

خب! حالا که اهداف هم مشخص شد، برویم سراغ لازمه های موفقیت در المپیاد زیست.

 

خروج از نسخه موبایل