نماد سایت المپیادلب

8 اصل کلی برای مطالعه منابع المپیاد زیست

اصول کلی مطالعه ی منابع المپیاد زیست

همانطور که در نوشته منابع المپیاد زیست – نگاه کلی گفته شد، در کنار شناخت منابع لازم، نیاز هست نحوه مطالعه منابع المپیاد زیست را نیز بشناسید. پیش از آن که برای هر مبحث، نحوه مطالعه  صحیح به خصوصِ آن را، بحث کنیم، تعدادی اصل کلی وجود دارند که باید اول مورد بحث قرار گیرند.

ممکن است این اصول به نظر شما گنگ و نامفهوم بیایند که کاملا طبیعی هست.

در ادامه و زمانی که مباحث و کتاب ها را می خوانید، سوالات المپیاد را حل می کنید، و همچنین در راهنمای های نحوه مطالعه منابع المپیاد زیست اختصاصی تر در وبسایت المپیادلب، تمامی این مفاهیم روشن خواهند شد:

1. در المپیاد امروز باید بیشتر فکر کنید تا حفظ! این قانون پایه زندگی المپیادی شما است که جز در مواردی استثنا پابرجاست.

2. یکسری مباحث در المپیاد زیست به صورت کلاسیک “مفهومی” و مباحث دیگر “حفظی”  طبقه بندی می شوند.

مباحث “حفظی” عبارتند از: آناتومی گیاهی، زیست شناسی جانوری، سیستماتیک و تاکسونومی. در سایر مباحث بعد مفهومی از بعد حفظی برجسته تر است.  در مباحث حفظی باید تا می توانید حفظ کنید. منتهی نکته اینجا است که حفظ کردن در المپیاد به دلیل تنوع و گستردگی مطالب صرفا با تکرار مباحث برای خود امکان پذیر نیست! لازمه ی حفظ در المپیاد هم در واقع فکر کردن است! اینکه چرا و چگونه در ذیل همین مباحث حفظی توضیح داده خواهد شد.

3. این که چه مطلبی را باید حفظ کنید و چه چیزی را نه، از آشنایی با سوالات المپیاد حاصل می شود.

برای همین توصیه می کنم مطالعه منابع المپیاد زیست و حل سوالات المپیاد را از همان اوایل دوران المپیاد خود شروع کنید. درست است که در ابتدا نخواهید توانست سوالی را حل کنید (که این خوبه چون سوالا نمیسوزن 🙂 )، ولی در عوض متوجه می شوید چه چیز هایی را برای المپیاد لازم است بلد باشید. این هم یادتان باشد، در المپیاد مادامی که نتوانید سوالات المپیاد را حل کنید، هیچ اهمیتی ندارد چه مطالبی و چقدر از آن  را خوانده اید.

4. به طور کلی، دانستن مکانیسم و فرایند کلی یک پدیده زیستی (از یک روند تکاملی گرفته تا یک پروسه فیزیولوژیک بدن) مهم تر از دانستن جزئیات آن و مثال های آن در طبیعت است. این جمله قطعا به نظر خیلی گنگ می رسد اما با خواندن نحوه مطالعه مربوط به هر مبحث، روشن تر می شود.

5. مته به خشخاش نگذارید! لازم نیست که تک تک خطوط و مطالب یک فصل را کاملِ کامل متوجه شوید تا احساس کنید آن را خوانده اید! سر اشکال  های خود هم گیر نکنید؛ آن ها را صرفا جایی یادداشت کنید و بگذرید.

بعدا این اشکال ها به تدریج برطرف می شوند. با صرف زمان زیاد برروی یک مبحث کوچک (که از نظر احتمالات، احتمال آمدن سوال از آن به تنهایی پایین است)، صرفا شانس خودتان برای خواندن تعداد زیادی مطالب دیگر (که در نتیجه احتمال سوال از آن بیشتر است) را از بین می برید.

6. روی یک مبحث خاص تمرکز نکنید! مباحث المپیاد متنوع هستند که اهمیت آن ها تقریبا هم ارز است.

ممکن است فکر کنید این حرف درست نیست و تعداد سوالات از دروس مختلف متفاوت است! منتهی توجه کنید برای مباحث با سوال بیشتر، زمان بیشتری را نیز باید به خواندن منابع جهت پاسخدهی به سوالات صرف کنید. در نتیجه زمان لازم برای خواندن منابع جهت کسب توانایی پاسخ به هر سوال (بدون توجه به مبحث آن) تقریبا یکسان است. (چون این چند خط قبل گنگ ترین متنی بود که تو عمرم نوشتم، یه خلاصه ازش میگم دوباره! خلاصش اینه: میتونی 12 ساعت سیستماتیک گیاهی بخونی تا 2 تا سوال مرحله 2 جواب بدی یا میتونی 100 ساعت فیزیولوژی بخونی تا 3-4 تا سوال فیزیولوژی مرحله 2 رو جواب بدی! با این وجود تو المپیاد فیزیو به عنوان “مبحث مهم تر” شناخته میشه)

7. زمانی که مبحثی به عنوان بی اهمیت مطرح می شود (مثلا یکسری مطالب شدیدا حفظی در فصلی از کتاب بیوشیمی لنینجر) به این معنی نیست که کلا آن بخش را بپرید و نخوانید.

بهترین کار این است که یک یا دوبار آن بخش را به همراه سایر مطالب روخوانی کنید. چرا؟ 2 دلیل اصلی وجود دارد که در توضیحات مربوط به مبحث بیوشیمی بیان می شوند.

8. و در نهایت، مهم ترین نکته این است که، برای یادگیری مناسب، باید بین مباحث مختلف ارتباط برقرار کنید! یعنی چه؟ بگذارید کمی در مورد حافظه و نحوه یادگیری صحبت کنیم.

این مطالبی که در ادامه می آیند، کاملا در سطح ارتباطات بین نورون ها و در سطح مولکولی قابل مشاهده هستند ولی من به بیان کلیات قضیه اکتفا می کنم. حافظه انسان بیش از آن که یک بایگانی برای نگهداری اطلاعات مختلف به صورت طبقه بندی شده باشد، یک شبکه ای از مطالب است که در آن هر گره (مطلب) به گره های مختلفی متصل هست.

در این شبکه زمانی که یک مطلب را به یاد بیاورید، سایر مطالبی که در شبکه به آن متصل هستند نیز به یاد شما می آیند! مثلا ممکن است شما هنگام گذر از خیابان، بوی یک غذای لذیذ به مشامتان برسد.

آن گاه به یاد یک ناهاری که 12 سال پیش در خانه مادربزرگ خورده بودید بیفتید، بعد یادتان می آید که لحظاتی قبل از آن ناهار گلدان مورد علاقه مادربزرگ را حین بازی شکسته بودید ولی هنوز کسی متوجه نشده بود، بعد یادتان می آید چقدر از این دست آورد خود حس غرور داشتید! و …. 🙂 .

در واقع به این نوع تداعی افکار، Associative memory گفته می شود. حال این چه تاثیری بر یادگیری دارد؟

زمانی که شما مطلب جدیدی یاد می گیرید، هرچقدر بتوانید آن مطالب را به گره های بیشتری در حافظه خود متصل کنید، آن را راحت تر یاد می گیرید و در خاطر نگه می دارید. چگونه می توان این ارتباطات را برقرار کرد؟ به این موارد توجه داشته باشید:

8.1. هرچقدر دانش و اطلاعات شما بیشتر باشد (نه فقط زیست، بلکه در هر زمینه ای)، گره های بیشتری در حافظه خود خواهید داشت، در نتیجه ارتباطات بیشتری نیز می توانید برقرار کنید!

شنیدی پول پول میاره؟ دانش و اطلاعات هم اطلاعات میاره :). مثال حالت خیلی extreme از خودم!: شاید بدونید که یکی از تیره های گیاهان مخروط دار (Coniferophyta)، تیره سرو (سرویان – Cupressaceae) هست! زمانی که تو دوران المپیاد خودم سیستماتیک گیاهی می خوندم، از بین تیره-های مخروط داران اسم این تیره همون دفعه اول خیلی راحت تو ذهنم ثبت شد. چرا؟ چون می دونستم اسم درخت سرو تو انگلیسی Cypressه و این تشابه اسمی کار رو راحت می کرد.

منتهی دلیل اینکه می دونستم سرو تو انگلیسی میشه cypress خودش داستان داره! من از یه مقاله ای تو مجله The Economist در مورد کشور لبنان انگلیسی سرو رو یاد گرفته بودم! چرا؟ چون تو اون مقاله یه اشاره ضمنی به یه ویژگی پرچم لبنان شده بود! وسط پرچم لبنان یه سرو هست :). میبینین چقدر ارتباطات دور از ذهنن؟

8.2. موقعی که یک مبحث را مثلا در فیزیولوژی می خوانید، ممکن است مطالبی از بیوشیمی، زیست شناسی جانوری، و یا حتی تکامل به صورت لحظه ای به ذهن شما خطور کنند. این همان زمان هایی است که Associative memory شما قصد دارد یک ارتباط جدید بین گره های خود ایجاد کند. می توانید در این لحظه این ارتباط را در گوشه ای از کتاب یا در دفتر بنویسید و خودتان هم این ارتباط را تقویت کنید.

8.3. می توانید مطالب را به صورت مرتبط یاد بگیرید! برقراری ارتباط به دو روش کلی مقایسه  و دسته بندی مطالب صورت می-گیرد.

در مقایسه شباهت ها و تفاوت ها بین سیستم ها و مکانیسم های مختلف را می یابید و در دسته بندی، به عنوان مثال متن را برای خود به شکل نمودار های درختی در آورید و حالت های مختلف یک سیستم که در متن توضیح گسترده داده شده اند، کنار هم و به صورت خلاصه جمع بندی کرده و نمایش می دهید.

مثلا مبحث عضله را در فیزیولوژی در نظر بگیرید. بیایید دو سبک به یاد نگهداشتن مطلبی یکسان در مورد جفت شدن تحریک-انقباض (Excitation-Contraction Coupling) در عضلات اسکلتی و قلبی را مقایسه کنیم.  واضح است که کدام مطلب راحت تر و بهتر در ذهن شما خواهند ماند.

همه مواردی که در بالا بولد شده اند، دقیقا همان ارتباطاتی هستند که بین گره ها (جملات) برقرار شده اند.

خروج از نسخه موبایل