اهداف رو درست تعریف کن
حتما با این حالت خیلی روبه رو شدید که هدفی رو تعیین میکنیم ولی اصلا انجامش نمیدیم و واسمون مثل کار اجباری میشن، علاقه ای به انجامشون نداریم و مدام پشت گوش میندازیم!
وقتی اهداف رو به درستی تعریف کنیم، انگیزه به طور طبیعی ایجاد میشه و میتونیم از مشکل کار اجباری دوری کنیم. چطوری این کار رو انجام بدیم؟
اهداف رو به عنوان یک “هدف” تعریف کن، نه یک “وسیله“
”تسلط روی سیستماتیک گیاهی“ تقریباً جذاب به نظر میرسه. اما مثلا ”خوندن فصلهای ۲ تا ۵ سیمپسون“ جذابیتی نداره. “تسلط روی سیستماتیک گیاهی” یک نتیجهی مطلوبه. “خوندن فصلهای ۲ تا ۵ سیمپسون” یک وسیله آزاردهنده برای رسیدن به نتیجه است.
رسیدن به هدف هیجانانگیزه؛ ولی انجام کارهایی که واسه به دست اوردنش نیازن،اغلب واسمون جذابیتی ندارن.
اهداف رو کمی مبهم نگهدار
هدفت باید به اندازهای مشخص باشه که بدونی چیکار لازمه بکنی اما نه به اندازهای مشخص که به نظر بیاد یه لیست خریده. عبارت “خوندن مبحث ۲ فصل ۱۰ کمپبل” انرژیت رو میگیره. در حالی که، ”مرور کردن فتوسنتز“ جذاب تره.
یک هدف مبهم، معنی پشت اقدامات رو برجسته میکنه. این انگیزهبخشه. وقتی اهداف رو خیلی مشخص میکنی، خیلی سخت به نظر میرسن.
اهداف “رویکردی“ تنظیم کنین، نه اهداف “اجتنابی“.
چارچوببندی اهداف به عنوان چیزی که باید “انجام داد” در مقابل “انجام نداد” ایده خوبیه. تحقیقات نشون میده اولی خیلی بیشتر انگیزهبخشه. تصمیم بگیر ”بهتر از زمان استفاده کنی” به جای این که ”وقت تلف کردن رو کنار بذاری.”
اهداف رو درونی بسازین، نه بیرونی
انجام دادن چیزی چون دوست داری همیشه بیشتر انگیزهبخشه تا انجام دادن چیزی چون احساس میکنی باید انجام بدی. تجربه شخصی من، اولی خوشایند بوده در حالی که دومی به گریه منجر میشه 🙂
توی یک مطالعه ای که در این مورد انجام شده، شرکتکنندگان پیشبینی کردن که بیشتر وقت رو روی کاری که بیشترین پول رو براش میگیرن، صرف میکنن. اما اشتباه می کردن. پول هیچ تاثیری نداشت. تقریبا همه روی کارهایی که از انجامشون لذت میبردن، بیشتر و سختتر کار کردن.
نکتهای که باید برداشت کنیم چیه؟ به این فکر کن که چطور میتونی رسیدن به اهدافت رو لذتبخشتر کنی. روی یک پروژه با دوستات کار میکنی؟ کارها رو بر اساس اینکه کی چی رو بیشتر دوست داره تقسیم کن. وقتی ورزش میکنی، یک فعالیتی رو انتخاب کن که از انجام دادنش لذت میبری. وقتی میخوای درس خوندن رو شروع کنی با مبحثی شروع کن که دوسش داری. و وقتی چیزی به طور ذاتی لذتبخش نیست، سعی کن با چیزایی که دوس داری همراهش کنی.
با اعداد هدف گذاری کن!
داشتن یه هدف خیلی وقتا برای رسیدن به خط پایان کافی نیست. اینجاست که یه نشانه وارد میشه – مشخص کردن یه عدد.
المپیادیهایی که میگن میخوان “بیشتر درس بخونن” به ندرت این کار رو انجام میدن، اما وقتی یه نفر شروع کنه ساعتی که درس میخونه رو ثبت کنه و سعی کنه هر روز بیشتر و بهتر از دیروز عمل کنه یا هر هفته عملکردش رو با هفته قبل مقایسه کنه و ببینه روی هر مبحث چقدر وقت گذاشته و در مقایسه با هفته پیش چقدر توی پکیج جامع پیشروی داشته حتما میبینه که در زمان کوتاهی پیشرفت قابل توجهی کرده.
یه عدد دقیق بهت اجازه میده پیشرفتت رو رصد کنی وتلاشت رو تنظیم کنی. این روش واقعا جواب میده. یه مطالعه روی بیش از ۱۰ میلیون دونده نشون داد که تعداد زیادی از اونها مسابقههاشون رو درست زیر هدفی که برای خودشون تعیین کرده بودن به پایان رسوندن. داشتن یه عدد دقیق باعث شد وقتی احساس کردن به هدفشون نمیرسن، سرعت بگیرن.
وقتی میبینی روزای گذشته حداقل روی یک جلسه از پکیج جامع مسلط شدی، توی روزی که انگیزه نداری هم سعی میکنی حداقل تا همون مقدار ادامه بدی.
یه ترفند خوب دیگه اینه که چندین مهلت زودهنگام تعیین کنی. هدفهای بیشتر، انگیزه بیشتر.
جای اینکه بگی میخوام تا هفته بعد ژنتیک کلاسیک رو ببندم، بگو باید هر روز یک یا دو جلسه از دوره ژنتیک کلاسیک رو ببینم.
هدفت چقدر باید بلندپروازانه باشه؟
یه چالش متوسط همون چیزیه که بیشترین انرژی رو به ما میده. وقتی یه هدف خیلی آسون به نظر میرسه، به اندازه کافی آماده نمیشیم. و اگه غیرممکن به نظر برسه، انگیزمون انگار به کشور دیگهای تبعید میشه. یه هدفی انتخاب کن که سخت باشه، اما قابل انجام.
داشتن یه هدف و هدف مشخص به ایجاد انگیزه کمک میکنه. اما چطور میتونیم انگیزه رو حفظ کنیم؟
پیشرفتتو زیر نظر بگیر
همونطور که کارتو جلو میبری، ممکنه گاهی اوقات احساس کنی انگیزههات دارن کم میشن. اینجاست که باید یادت باشه چقدر توی این مسیر وقت گذاشتی. به همهی زحمتهایی که کشیدی فکر کن و ببین چقدر جلو اومدی. به تمام دوره هایی که دیدی و مباحثی که خوندی فکر کن، به سوالاتی که درست بهشون جواب دادی و آزمون هایی که عملکرد خوبی داشتی. این افکار بهت کمک میکنن که با انرژی بیشتری ادامه بدی.
دورههای سخت وسط کار
وقتی وسط کاری هستی، ممکنه احساس کنی که داری تو یه دور باطل میچرخی و دیگه پیشرفتی نمیکنی یا انگیزه ای نداری اینجا دو تا ترفند داریم که میتونه کمکت کنه:
1. نگاه به عقب: وقتی تو نیمه راهی، به جای نگرانی برای آینده، به پیشرفتهایی که تا الان داشتی نگاه کن.
2. ترفند ساختاری: به جای اینکه روی اهداف بلندمدت تمرکز کنی، سعی کن روی اهداف کوتاهمدت تمرکز کنی تا احساس کنی سریعتر به هدف میرسی.
تصور کن آیندت چجوری میخوای باشه و چه اهدافی داری. این فکر بهت کمک میکنه تو لحظه تصمیمهای بهتری بگیری.
کمک به دیگران
وقتی به دیگران کمک میکنی یا بهشون مشاوره میدی، نه تنها به اونها کمک کردی، بلکه خودت هم چیزهای زیادی یاد میگیری و انگیزهت بیشتر میشه. این کار بهت یادآوری میکنه که تو چقدر چیز بلدی و باعث میشه بیشتر تلاش کنی.
یادت باشه، تو میتونی کارهای بزرگی انجام بدی. فقط کافیه خودت باورش داشته باشی. انگیزه پیدا کن و به سمت اهدافت حرکت کن!