ذهنیت برنده | جرأت ریسک کردن
بزرگترین ریسک، ریسک نکردنه. تو دنیایی که خیلی سریع تغییر میکنه، تنها استراتژی که شانسی برای موفقیت داره، ریسک کردنه.
- مارک زاکربرگ، مدیر عامل و بنیان گذار شرکت متا
خیلی از آدمایی که استعدادهای فوقالعادهای دارن، خیلی بدبینن و به همین خاطر نمیتونن اقدامی انجام بدن. از ریسکهایی که واقعاً وجود نداره میترسن و جایی که هست، خیلی بزرگشون میکنن. این بدبینیها مانع میشه که اونها بهترین باشن.
یه قسمت از گفتگو با مگنوس کارلسن، استاد بزرگ و نابغه شطرنج، رو در نظر بگیرین که میگه گاهی اوقات بهتره آدم خیلی خودباور باشه تا اینکه بدبین. براساس شاخص Elo که توسط فدراسیون جهانی شطرنج برای رده بندی شطرنج بازان استفاده میشه، مگنوس کارلسن بهترین شطرنج باز تاریخه.
مگنوس کارلسن: فکر میکنم همیشه بهتره که آدم بیش از حد به خودش اعتماد داشته باشه تا اینکه بدبین باشه. گاهی اوقات بعد از بازیها میبینم که واقعاً خیلی به خودم مطمئن بودم. خیلی خوشبین بودم. ولی اگه خوشبین نباشی، اگه دنبال فرصتهات نگردی، فرصتها رو از دست میدی. به نظرم توی تاریخ، شطرنج بازهای زیادی بودن که استعداد فوقالعادهای داشتن، ولی خیلی بدبین بودن. خطرهایی که وجود نداشت رو میدیدن و به همین خاطر نتونستن در سطح خیلی بالایی عمل کنن.
مصاحبه کننده: نکته جالب اینجاست که اون ها خطراتی رو میبینن که وجود ندارن.
مگنوس کارلسن: بله همینطوره.
مصاحبه کننده: پس به همین خاطره که در بالاترین سطح بازی نمیکنن.
مگنوس کارلسن: گاهی اوقات متوجه میشم که بعضیها خیلی بازیکنان قویای نیستن، با این حال خیلی خوبن. ولی میتونستن از بهترینها باشن اگه کمی بیشتر به خودشون اعتماد داشتن. وقتی باهاشون شطرنج تحلیل میکنم، میبینم که همه چیز رو راجع به بازی میدونن، ولی باز هم نمیتونن بازی کنن.
مصاحبه کننده: پس یه چیزی کمه.
مگنوس کارلسن: بله.
مصاحبه کننده: به نظرم، این مثل ذهنیت برنده میمونه، درسته؟
مگنوس کارلسن: بله، نیازه که این رو داشته باشین. باید این ذهنیت رو داشته باشین، این اعتماد به نفس رو داشته باشین، این باور کامل رو داشته باشین که بهترین هستین و هر بار برنده میشین.
مصاحبه کننده: این خصوصیت از بدو تولد با شما بوده؟
مگنوس کارلسن: نمیدونم.
مصاحبه کننده: یا اینکه موقعی که شطرنج یاد گرفتین، این دو چیز با هم ترکیب شدن؟ یعنی شما اعتماد به نفس داشتین، و وقتی مهارتهای لازم رو پیدا کردین، اعتماد به نفس به مهارتهاتون کمک کرد، و مهارتهاتون به اعتماد به نفستون.
مگنوس کارلسن: بله، ولی این بلافاصله برای من اتفاق نیفتاد.
مصاحبه کننده: در چه سنی این اتفاق افتاد؟
مگنوس کارلسن: فکر میکنم فقط چند سال پیش.
مصاحبه کننده: الان چند سالتونه؟
مگنوس کارلسن: من ۲۲ سالمه (در زمان مصاحبه – الان مگنوس ۳۳ سالشه). فکر میکنم حدوداً ۱۶ یا ۱۷ سالگی متوجه شدم که احتمالاً روزی بهترین خواهم شد و باید این رو نشون بدم. باید بیشتر اعتماد به نفس داشته باشم و روش دیگهای رو امتحان کنم، چون قبل از اون گاهی اوقات خیلی بدبین بودم.
مصاحبه کننده: جالبه
مگنوس کارلسن: بله. و میدونین، اولین تغییر روش، یک فاجعه کامل بود. چون چندین بازی رو باختم چون همیشه شانسهامو بیش از حد بزرگ میدیدم، ولی در نهایت این تبدیل به یه چیز خوب شد، چون وقتی که قدرت بازیام به خوشبینیام رسید…
مصاحبه کننده: بله، دقیقاً – خیلی خوب گفتین.
مگنوس کارلسن: و اون موقع بود که همه چیز تموم شد.
پارادوکس نادانی
دو درس کلیدی اینجا برای من وجود داره.
اول اینکه، دو نوع اعتماد به نفس وجود داره: قلابی و حرفهای.
اعتماد به نفس قلابی، که از نادانی به وجود میاد، ما رو فریب میده و فکر میکنیم چیزی رو میفهمیم وقتی که واقعاً نمیفهمیم. در نتیجه، ریسکهایی میکنیم که نمیدونیم داریم میکنیم.
اعتماد به نفس حرفهای، که از دانش عمیق به دست میاد، به ما اجازه میده که ریسکهایی رو که داریم میکنیم، بفهمیم.
اگه میخواین از خودتون بپرسین که کدوم نوع اعتماد به نفس رو دارین، بهتره فرض کنین که قلابیه. این دلیل نمیشه که شما از اقدام کردن منصرف بشین. فقط باید مطمئن شین که حاشیه امنیت بیشتری نسبت به چیزی که فکر میکنین دارین – برای ریسکهایی که نمیبینین.
دوم، همه ریسکها یکسان نیستن؛ بیش از حد تخمین زدن ریسک میتونه به اندازه کم تخمین زدنش زیانآور باشه و مانع حرکت شما بشه.
وقتی هزینه شکست پایینه، بدبینی بیش از حد، مانع امتحان کردن میشه. وقتی هزینه شکست بالاست، بیش از حد خوشبینی بودن، شما رو به ریسکهای بیدلیل و خطرناک ترغیب میکنه. عملا این ها فاکتورهایی هستن که شما تو انجام «ریسک های محاسبه شده» استفاده میکنین. Toto Wolff، مدیر عامل تیر مرسدس در فرمول ۱ که یک تیم غیرمطرح رو به موفق ترین تیم تاریخ این مسابقات تبدیل کرد، این تعریف خیلی ساده رو از ریسک محاسبه شده ارائه میده:
«اگر بتونم با بدترین عواقب احتمالی ریسکی که می کنم کنار بیام، یعنی اون ریسک برای من محاسبه شده است و من براش آمادگی لازم رو دارم.»
به نظرم هرکسی میتونه این تعریف رو توی زندگی خودش و رفتن به سمت موفقیت استفاده کنه.
دیدگاهتان را بنویسید